English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1455 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
submarine U زیردریا حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undersea U زیردریا
undertow U جریان اب زیردریا
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
move U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
dart U بسرعت حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
underway U در حال حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
pule U باصدا حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com